اختلال شخصیت خودشیفته،Narcissistic personality disorder (NPD) : نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد دارای حس خود بزرگ بینی است، توجه و تحسین بیش از حد نسبت به خود دارد، همدلیاش با دیگران ضعیف است و دارای روابط آشفتهای است. این افراد دارای اعتماد به نفس کاذبی هستند که در زیر نقاب اعتماد به نفس بالا، عزت نفسی شکننده نهفته است که در برابر کوچکترین انتقادی، آسیب پذیر هستند. این افراد، خود را بزرگ و مهم میپندارند و به گونهای غلوّآمیز احساس توانایی و لیاقت میکنند. این بیماران مرکز دنیای خود بوده، از هر جهت ویژه بوده و در ذهن خود شخص مشهوری هستند. حس خودپسندی و سزاوار بودن، هرگونه نگرانی درباره نیازها، مشکلات و احساسات دیگران را از ذهن آنان خارج میسازد. آنان متکبر و تحکمآمیز بوده، خود را برتر از دیگران میدانند و از دیگران انتظار احترام و تحسین دارند. هنگامی که خود آنان و جهان اطرافشان نمیتوانند انتظارات غیرواقع گرایانه و ناممکن آنان را برآورده سازند، بهطور شایع دچار ناامیدی میشوند. این افراد همیشه خواهان تعریف و تمجید دیگران از خود هستند و اگر از آنها تعریف و تمجید نشود، ناراحت و ناراضی میشوند. دیگران شاید آنها را افرادی مغرور و لوس بدانند و احساس خوبی از بودن در کنارشان نداشته باشند. اختلال شخصیت خود شیفته باعث ایجاد مشکلات در بسیاری از زمینههای زندگی از جمله، روابط، کار و زندگی شخصی میشود. اگر به این افراد توجه نشود یا مورد لطف و تحسین قرار نگیرند، تبدیل به افراد غیر قابل تحملی میشوند که ممکن است رفتاری از آنها سر بزند که باعث رنجش نزدیکان و دوستانشان شود. *معمولا خودشیفتگی با ظاهر بینی نیز همراه است. • همه گیرشناسی طبق DSM-IV-TR شیوع تقریبی اختلال شخصیت خودشیفته، دو تا شانزده درصد از جمعیت بالینی و کمتر از یک درصد از جمعیت عمومی است. خطر وقوع این اختلال در فرزندان افراد مبتلا ممکن است بیشتر از دیگران باشد، چون آنها احساس غیر واقع بینانه همه توانی، قدرت مطلق: omnipotence، خود بزرگ بینی، زیبا بودن و با هوش بودن را در ذهن فرزندان خود نیز به وجود میآورند. تعداد افراد مبتلا به این اختلال هر روز بیشتر از پیش گزارش میشود. به گزارشDSM-5، نرخ شیوع اختلال شخصیت خودشیفته، بر اساس معیارهای DSM-IV، در نمونههای آماری گرفته شده از جامعه، 0 تا 2/6 درصد است. اختلال شخصیت خودشیفته معمولا در اوایل بزرگسالی ظاهر میشود. شدت علائم در اختلال شخصیت خود شیفته از فردی به فرد دیگر میتواند متفاوت باشد. • علائم اختلال شخصیت خودشیفته این افراد معمولا مغرور و خود محور به نظر میرسند. آنها اعتقاد دارند که از دیگران بالاتر هستند. افراد دارای اختلال شخصیت خودشیفته به سختی میتوانند احساسات خود را مدیریت کنند. در برابر انتقاد به شدت واکنش نشان میدهند. این افراد ممکن است رفتاهای تکانشی مانند رابطه جنسی پر خطر و قمار انجام دهند. شاید در ظاهر به نظر برسد که این افراد از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند ولی کاملا برعکس است. این افراد دارای عزت نفس بسیار شکنندهای هستند. آنها همیشه میخواهند که در راس هر کاری دیده شوند و برتر از دیگران باشند. افراد مبتلا به این اختلال میتوانند ویژگیهای زیر را داشته باشند: o اهمیت دادن به خود به صورت اغراق آمیز o خود را مستحق تحسین مداوم و بیش از حد دانستن o رویای داشتن موفقیت، قدرت، درخشش، زیبایی و همسر ایده آل o به دیده تحقیر نگریستن به افراد رده پایین اجتماعی o توقع پذیرفته شدن بی چون و چرای انتظاراتشان o استفاده کردن از دیگران به عنوان وسیله برای رسیدن به مقاصد خود o بی اهمیت و کوچک شمردن نیازها و احساسات دیگران o حسادت به دیگران و اعتقاد به اینکه دیگران به آنها حسادت میکنند o داشتن رفتاری متکبرانه توام با خودستایی و ادعا o نسبت به انتقاد بسیار حساس و زودرنج بودن o بی تاب و عصبی شدن، در صورت طولانی شدن درمان o با وجود داشتن مشکلات بین فردی فراوان بسیار بی تفاوت و خونسرد هستند. o واکنش همراه با عصبانیت و پرخاشگری تا خود را برتر و فرد مقابل را حقیر جلوه دهند. o مشکل در تنظیم احساسات و رفتار o مشکل در مواجهه با استرس و پذیرش تغییرات o داشتن احساسات نهفته مانند ناامنی، شرم، آسیب پذیری و حس حقارت o اغراق در صمیمیت با دیگران به ویژه افراد ثروتمند و خاص o بزرگنمایی دستاوردهای خود و کوچک شمردن دستاوردهای دیگران o عدم توانایی یا عدم تمایل به شناسایی احساسات یا نیازهای دیگران o شاخ و برگ دادن به مشکلات خود و عدم علاقه به شنیدن مشکلات دیگران • تشخیص ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت خود شیفته: خود بزرگ بینی (در خیال یا رفتار)، نیاز به مقبولیت و فقدان حس همدلی به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینههای گوناگون به چشم آید، که علامتاش وجود لااقل پنج تا از موارد زیر است: 1- احساس خود بزرگ بینانهای به صورت مهم پنداشتن خود داشته باشد (مثلاً در موفقیتها و استعدادهای خود اغراق کند یا بدون آنکه به موفقیت شایستهای دست یافته باشد، انتظار داشته باشد که او را آدم بزرگ و مهمی بدانند). 2- مشغولیت ذهنیش خیالاتی از قبیل موفقیت، قدرت، استادی و ذکاوت، زیبایی یا محبوب و دوست داشتنی بودن در حد نامحدود باشد. 3- معتقد باشد که «استثنایی» است و تنها سایر افراد (یا موسسات) استثنایی یا رده بالا میتوانند او را درک کنند یا او باید تنها با این افراد رابطه داشته باشد. 4- احتیاج داشته باشد که به شکلی افراطی تحسین شود. 5- احساس محق بودن (entitlement) بکند، یعنی به شکل نامعقولی انتظار داشته باشد برخوردی رضایت بخش و اختصاصی با او صورت گیرد یا افراد خود به خود تسلیم خواستههایش شوند. 6- در روابط بین فردی استثمارگر باشد، یعنی از امتیازات دیگران برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کند. 7- فاقد حس همدلی باشد، یعنی تمایلی به درک یا شناخت احساسات و نیازهای دیگران نداشته باشد. 8- اغلب به دیگران حسودی کند یا معتقد باشد که دیگران به او حسادت میکنند. 9- رفتارها و نگرشهایش پرافاده و تکبرآمیز باشند. • خصایص بالینی افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته، احساس خود بزرگ بینی میکنند و خود را آدم مهمی میپندارند. فکر میکنند شخص منحصر به فردی هستند و باید دیگران به طرز خاصی با آنها تا کنند. احساس استحقاق و برتری آنها کاملاً چشمگیر است. تاب تحمل انتقاد را ندارند و از اینکه هر کسی به خود اجازه انتقاد کردن از آنها را میدهد، عصبانی میشوند یا ممکن است بیاعتنایی کامل به انتقادها از خود نشان دهند. آنها فقط نظر خود را قبول دارند و اغلب در طمع کسب شهرت و ثروت بادآوردهاند. روابط آنها شکننده است و چون به قواعد مرسوم رفتار تن در نمیدهند، ممکن است خون دیگران را به جوش آورند. رفتار استثمار گرانه در روابط بین فردی آنها چیز کاملاً پیش پا افتاده و رایجی است. این افراد نمیتوانند همدلی از خود نشان دهند و تنها برای دستیابی به اهداف خودخواهانه خودشان تظاهر به همدردی میکنند. اعتماد به نفس این بیماران شکننده است و آنها مستعد افسردگیاند. مشکلات بین فردی، مشکلات شغلی، طرد و از دست دادن محبت دیگران از جمله فشارهای روانی شایعی است که خودشیفتهها با رفتارشان برای خودشان ایجاد میکنند. • علل اختلال شخصیت خودشیفته بر اساس تحقیقات انجام شده، ژنتیک میتواند نقش زیادی در ایجاد این اختلال داشته باشد. عوامل محیطی نیز میتوانند تاثیر زیادی در شکل گیری این اختلال داشته باشند. مانند: - مورد سوء استفاده یا بی توجهی قرار گرفتن در دوران کودکی - اهمیت بیش از حد به کودک و نازپرورده بار آوردن او - انتظارات غیر واقعی والدین - بی قید و بندی در امور جنسی (اغلب با خودشیفتگی همراه است.) - تاثیرات فرهنگی • تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته چالش برانگیز است. زیرا میتواند با انواع دیگر اختلالات شخصیت همپوشانی داشته باشد. ممکن است فرد همزمان به اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال دیگری نیز مبتلا باشد. ممکن است فردی که به اختلال شخصیت خود شیفته مبتلا است، قادر به تشخیص این موضوع نباشد که مشکلات زندگیاش ناشی از رفتار خود اوست و در عوض به سرزنش دیگران بپردازد. ممکن است فرد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته نسبت به انتقاد و یا ضعفهای خود، بسیار حساس باشد. این امر باعث میشود که دیگران نتوانند در مورد رفتار او و اینکه این رفتار تا چه اندازه میتواند آسیب زننده باشد با او صحبت کنند. برای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته حداقل پنج مورد از معیارهای زیر ضروری است: - تمایل به بزرگ نمایی - اشتغال ذهنی بی حد و حصر در مورد قدرت، استعداد، زیبایی یا عشق ایده آل - اعتقاد به منحصر به فرد بودن خود - نیاز به تحسین بیش از حد - توقعات و انتظارات نابجا در پیشرفت و ادامه درمان - سوء استفاده از دیگران برای رسیدن به اهدافشان - عدم همدلی و تمایل به درک احساسات و نیازهای دیگران - حسادت - داشتن رفتارهای متکبرانه • تشخیص افتراقی هر سه اختلال شخصیت مرزی، نمایشی و ضد اجتماعی، اغلب همزمان با اختلال شخصیت خودشیفته در یک فرد وجود دارد و این به معنای آن است که تشخیص افتراقی آنها از هم بسیار دشوار است. کرنبرگ تفاوت بین اختلال مرزی و خودشیفته را در چسبندگی بیش از اندازه افراد با اختلال شخصیت مرزی میداند. بیماران دچار اختلال شخصیت خودشیفته کمتر از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اضطراب دارند، زندگیشان کمتر از آنها آشوبناک است و کمتر اقدام به خودکشی میکنند. در بیماران دچار اختلال شخصیت ضداجتماعی سابقه رفتار تکانشی وجود دارد که اغلب به سوءمصرف الکل و سایر مواد مربوط است و باعث میشود گرفتاریهای مکرر قانونی پیدا کنند. در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، خصایصی از نمایشگری و دست انداختن و سر کار گذاشتن دیگران در روابط بین فردی دیده میشود که با آنچه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته دیده میشود، مشابهت دارد. اختلال شخصیت خودشیفته با اختلال شخصیت ضداجتماعی ارتباط نزدیکی دارد و افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معمولاً رفتار خودخواهانه، مکارانه، و پرخاشگرانه نشان میدهند. آنها میخواهند از دیگران بهرهکشی کنند و نسبت به دیگران همدلی ندارند. همه اینها به رفتارهای موجود در اختلال شخصیت ضد اجتماعی شبیه هستند. اما آنچه تمایز این دو را آسان میسازد این است که افراد خود شیفته دایماً استعداد خود را بزرگ نمایی میکنند و خود را منحصر به فرد و برتر از دیگران میدانند. • سیر و پیش آگهی اختلال شخصیت خودشیفته، اختلالی مزمن و صعب العلاج است. این گونه بیماران پیوسته باید متحمل ضربههایی شوند که در نتیجه رفتار خودشان با وقایع زندگی بر خودشیفتگیشان وارد میشود. آنها نمیتوانند پیری را تاب آورند؛ چون زیبایی، قدرت، و مزایای جوانی برایشان مهم است. به همین دلیل در برابر بحرانهای میانسالی آسیبپذیر تر از دیگراناند. • ریسک فاکتورهای اختلال شخصیت خودشیفته اختلال شخصیت خودشیفته در مردان بیشتر از زنان مشاهده میشود. این اختلال اغلب در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی آغاز میشود. باید به خاطر داشت که شاید بعضی از کودکان دارای صفت خودشیفتگی باشند ولی این به معنی داشتن اختلال شخصیت خودشیفته نمیباشد. برخی از محققان تصور میکنند که در کودکان آسیب پذیر از نظر بیولوژیکی و نیز سبکهای فرزندی پروری که در آن بیش از حد از کودک مراقبت و حمایت میشود یا آنکه به کودک اهمیتی داده نمی شود، امکان بروز این اختلال بیشتر است. • پیشگیری از اختلال شخصیت خودشیفته از آنجایی که علت اختلال شخصیت خودشیفته ناشناخته است راه معینی برای پیشگیری از آن وجود ندارد. با این حال موارد زیر ممکن است کمک کننده باشد: - اطلاع از مشکلات روحی روانی کودکان و اقدام سریع برای معالجه آن - شرکت در کلاسهای خانواده درمانی، برای یادگیری روشهای سالم مقابله و کنار آمدن با مشکلات عاطفی - شرکت در کلاسهای فرزند پروری - استفاده از تخصص درمانگران یا مددکاران اجتماعی • علتشناسی نظریه روانپویشی بر این اساس امروز صفات شخصیتی اختلال شخصیت خودشیفته، در فرزندان والدینِ سرد و بیعاطفه، که به ندرت موفقیتهای کودک را ستایش میکنند، به وجود میآیند. این گونه والدین موفقیتهای کودکان را معمولاً بیارزش میدانند و ترجیح میدهند درباره موفقیتهای خودشان حرف بزنند. در اثر این تجربهها، کودکان برای مقابله با احساس بیارزشی، نارضایتی و عدم پذیرش خود، سعی میکنند راههایی پیدا کنند. یکی از روشها این است که به خود دلداری دهند و خودشان را متقاعد کنند که فردی باارزش و بااستعداد هستند. محصول نهایی این فرایند، فردی است بدون اعتماد به نفس که درباره استعدادها و موفقیتهای خود دایماً به دنبال جلب توجه است، نسبت به دیگران بیعاطفه و بیاعتناست، زیرا در کودکی زندگی با والدین سرد و بیعاطفه را تجربه کردهاست. آنچه این نگرش را تأیید میکند گذشته افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته است، زیرا اکثر آنها قربانی بدرفتاری و غفلت بودهاند. اما بدرفتاری و غفلت در دوران کودکی شرط کافی برای ابتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیست و بعضی روانشناسان بالینی اعتقاد دارند که محبت بیش از حد والدین و رفتار بیش از حد مثبت آنها باعث میشود که فرزندان بیش از حد به خود مطمئن شوند و باورهای غیرمعقول و خود بزرگ بینانه به وجود آورند. جالب اینجاست که شواهد تصادفی نیز تأیید میکنند که اکثر افراد مبتلا به خودشیفتگی اولین فرزندان یا تنها فرزندان خانواده هستند، زیرا در این حالت، والدین برای رسیدگی به فرزندان وقت و توجه بسیار زیادی به کار میبرند. مدل روانشناسی خود هینز کوهات، نوعی نظریه تحلیل روانی به نام روانشناسی خود را پایهگذاری کرد که آن را در دو کتاب تحلیل خود(۱۹۷۱) و بازسازی خود(۱۹۷۷) شرح داد. کوهات خاطر نشان کرد که شخص دچار اختلال شخصیت خودشیفته، در ظاهر، خود والابینی چشمگیر، خودشیفتگی و خیالات مربوط به موفقیت نامحدود را نمایش میدهد. اما طبق نظریهپردازی کوهوت این ویژگیها عزت نفسی بسیار شکننده را پنهان میکنند. به عقیده کوهات، خود در اوایل زندگی به شکل یک ساختار دو قطبی، با بزرگی و عظمت نارس در یک قطب و بیش آرمانیسازی مشروط دیگران در قطب دیگر، پدید میآید. وقتی که پدر و مادر با احترام، صمیمیت و همدلی به کودک پاسخ میدهند، حس بهنجار ارزش خویشتن را به فرزند هدیه میکنند. شکست در کسب عزت نفس سالم زمانی روی میدهد که پدر و مادر با تأیید و پذیرش به نمایشهای کودک در خصوص قابلیت و شایستگیاش واکنش نشان نمیدهند؛ یعنی به کودک به عنوان ابزاری برای پرورش عزت نفس پدر و مادر بها میدهند، نه به خاطر ارزشمندی خود او. این کودکان در پذیرش کمبودها و معایبشان مشکل خواهند داشت. به عقیده کوهات این نقایص در پایهریزی خود پنداشت سالم، باعث پیدایش اختلال شخصیت خود شیفته میشود. اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته، در بزرگسالی میکوشند تا از طریق جستجوی پایانناپذیر عشق و تأیید از جانب دیگران به حس خودارزشمندیشان کمک کنند. این مدل گرچه با نفوذ بوده است، لکن پژوهش اندکی برای آزمودن آن انجام شدهاست. اختلال شخصیت نارسیستیک نتیجه نقص در ساختار «خود» است؛ یعنی «خود» ی انعکاس نایافته که در جستجوی موضوعی آرمانی است. نقص در ساختار «خود»، از نقصانها و کمبودهای دوران کودکی ناشی میشود. در دوران کودکی برای جبران یا پوشش نهادن بر این نقایص، ساختارهای ثانوی ایجاد میشوند. مدل شناختی اجتماعی کارولین مورف و فردریک رودوالت (۲۰۰۱)، مدلی برای اختلال شخصیت خودشیفته طرحریزی کردند که بر پایه دو عقیده بنیادی استوار است: نخست اینکه اشخاص دچار این اختلال عزت نفس شکننده دارند، که تا حدودی به این علت است که سعی میکنند باور استثنایی بودن خود را حفظ کنند و دوم اینکه، اهمیت تعاملات بین شخصی برای آنها به خاطر کمک به عزت نفس است نه به خاطر دست یافتن به نزدیکی و صمیمیت. به عبارت دیگر، آنها در بند هدف حفظ تصویری باشکوه از خودشان هستند و این هدف بر تجارب آنها سایه میافکند. کارهای مورف و رودوالت از این حیث که آنها مطالعات آزمایشگاهی و پژوهشی طراحی کردهاند تا فرایندهای شناختی، هیجانی و بینشخصی مرتبط با اختلال شخصیت خودشیفته را تبیین کنند، کاملاً منحصر به فرد است. مورف و رودوالت برای ارزیابی این عقیده که اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته سعی میکنند باورهای عظمت را در مورد خودشان حفظ کنند، مطالعات مربوط به سوگیریها در شیوه ارزیابی اشخاص دچار این اختلال از خودشان در موقعیتهای مختلف را بررسی میکنند. برای مثال، در مطالعات آزمایشگاهی، اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته جذابیت خود برای دیگران را بیش از حد برآورد میکنند، و کمکهایشان به فعالیتهای گروه را زیادی برآورد میکنند. («دیگران قطعاً به من حسادت میکنند، من مسئول بیشترین سهم از پیشرفتمان در اینجا بودهام.») در برخی مطالعات، پژوهشگران به آزمودنیها پسخوراند دادند که آنها در کاری موفق بودهاند (بدون توجه به عملکرد واقعیشان)، سپس از آنها خواستند دلایل موفقیتشان را ارزیابی کنند. در این نوع مطالعات، اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته، موفقیت را به توانایی خود نسبت دادهاند نه به شانس یا اتفاق؛ بنابراین مجموعهای از مطالعات حاکی از آن است که اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته سوگیریهای شناختی دارند که به حفظ باورهای خودبزرگبینی کمک میکنند. مورف و رودوالت برای ارزیابی اینکه اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته عزت نفس شکننده دارند یا نه، مطالعات مربوط به میزان وابستگی عزت نفس آنها به پسخوراند بیرونی را بررسی میکنند. برای مثال، وقتی به دروغ گفته میشود که آنها در یک آزمون IQ شکست خوردهاند، بسیار بیشتر از دیگران واکنشپذیری نشان میدهند؛ همچنین، وقتی که گفته میشود در کاری موفق شدهاند، باز هم واکنشپذیری بیشتری نشان میدهند. مورف و رودوالت استدلال میکنند که این آسیبپذیری عزت نفس آنها در برابر پسخوراند بیرونی از تلاش آنها برای حفظ تصوّری کاذب دربارهٔ خودشان نشأت میگیرد. بر طبق این نظریه، وقتی که اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته با دیگران تعامل میکنند، هدف اصلی آنان حمایت از عزت نفسشان است. این هدف به چند طریق بر طرز رفتار آنها با دیگران تأثیر میگذارد. نخست اینکه آنها تمایل به فخر فروشی فراوان دارند؛ این کار در آغاز تأثیر خوبی بر جای میگذارد، اما با گذشت زمان، دیگران فخرفروشی مکرر را منفی تعبیر میکنند (پائول هوس، ۱۹۹۸). دوم اینکه وقتی کسی دیگر که در کاری که با عزت نفس ارتباط دارد بهتر از آنان عمل میکند، وجهه آن شخص را خراب خواهند کرد، حتی اگر او مجبور شود با وجهه آنها نیز همین کار را انجام دهد. یعنی، تحسین شدن یا دست یافتن به موفقیت رقابتی، برای آنها مهمتر از صمیمی بودن با دیگران است. این چهارچوب، درک علت این موضوع را آسان میکند که چرا اشخاص دچار اختلال شخصیت خودشیفته کارهایی میکنند که باعث سردی و بیزاری دیگران میشود؛ علاقه اصلی آنها «بردن» است نه دستیابی به صمیمیت و حفظ آن. • درمان o روان درمانی درمان اختلال شخصیت خودشیفته دشوار است؛ چون اگر قرار است پیشرفتی در کار حاصل شود، بیمار باید از خودشیفتگی خود دست بردارد. روانپزشکانی مثل اتوکرنبرگ و هاینتس کوهوت رویکردهای روانکاوانه را برای اصلاح این بیماران پیشنهاد میکنند، اما برای آنکه معلوم شود اصلاً چنین تشخیصی معتبر هست یا نه، و اگر معتبر است بهترین درمانش کدام است، هنوز پژوهشهای بیشتری باید صورت گیرد. برخی بالینگران گروه درمانی را برای بیماران خود توصیه میکنند تا آنها بتوانند چگونگی مشارکت با دیگران را یادگرفته و تحت شرایط ایدهآل، واکنشی توأم با همدلی نسبت به دیگران نشان دهند. وقتی برای کمک به این افراد از رواندرمانی استفاده میشود، معمولاً روی خود بزرگ بینی، حساسیت بیش از حد به ارزیابی شدن از سوی دیگران، و عدم همدلی از دیگران تمرکز میشود. در شناخت درمانی تلاش میشود تا باورهای غلط یا خیالبافیهای این افراد با تمرکز روی تجربههای لذتبخش روزمره و واقعاً قابل وصول جایگزین شوند. برای کمک به این افراد در جهت مواجه شدن با انتقاد دیگران و قبول آن، از استراتژیهای مقابلهای، مثل ریلکسیشن استفاده میشود. یکی دیگر از اهداف رواندرمانی این است که به این افراد کمک شود روی احساسات دیگران تمرکز کنند. چون این افراد در مقابل دورههای افسردگی شدید بسیار آسیبپذیر هستند، مخصوصاً در میانسالی، افسردگی آنها نیز مورد رواندرمانی قرار میگیرد. با این حال، هرگونه نتیجهگیری درباره تأثیر اینگونه رواندرمانی در اختلال شخصیت خودشیفته، غیرممکن است. روان درمانی و مشاوره به فرد کمک میکند: - رابطه خود را با همکاران و همسالان خود بهبود ببخشد. - روابط شخصی خود را حفظ کند. - نقاط قوت خود را بشناسد تا بتواند انتقادات یا شکستها را تحمل کند. - احساسات خود را درک و مدیریت کند. - اهداف واقع بینانه برای خود تعیین کند. - عزت نفس خود را تقویت کند. o دارودرمانی برای بیمارانی که یکی از علایم بالینیشان، چرخشهای سریع خلق (mood swings) است، لیتیوم را به کار بردهاند. از آنجا که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نمیتوانند طرد را تحمل کنند و مستعد افسردگی هستند، داروهای ضد افسردگی به ویژه داروهای سروتونرژیک میتواند مفید واقع شود. • عوارض اختلال شخصیت خودشیفته بسیاری از افرادی که اختلال شخصیت خود شیفته دارند، همزمان با این اختلال، مشکلات دیگری را نیز تجربه می کنند. از جمله مواردی که ممکن است با این اختلال همزمان وجود داشته باشند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - افسردگی و اضطراب - سوء مصرف مواد یا الکل - اختلال وحشت زدگی - اختلال اضطراب اجتماعی - اختلال اضطراب منتشر - بی اشتهایی عصبی - سایر اختلالات شخصیت - مشکلات بین فردی - مشکل در محل کار یا محل تحصیل - افکار یا انجام خودکشی ممکن است خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی وجود داشته باشد. تحقیقات نشان داده که مردان دارای اختلال شخصیت خودشیفته، سطح بالاتری از هورمون کورتیزول در خون خود دارند. • زندگی با اختلال شخصیت خودشیفته اگرچه درمان اختلال شخصیت خودشیفته میتواند چالش برانگیز باشد، اما مراجعه به یک درمانگر یا روانشناس برای مشاوره و همچنین تغییر روش تفکر و تعامل هر روزه با دیگران میتواند بسیار مفید باشد. اختلال شخصیت خودشیفته میتواند برای فرد و اطرافیانش چالش برانگیز باشد، اما درمان و حمایت میتواند کیفیت زندگی را برای همه افراد درگیر این اختلال بهبود بخشد. برای کسانی که با افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته در ارتباط هستند، نکات زیر میتواند کمک کننده باشد: - حمایت دوستان و اعضای خانواده را برای شخص فراهم شود. - هنگام صحبت با فرد دارای اختلال شخصیت خودشیفته، آرامش افراد حفظ شود. - شخص را به گروههای حمایتی که شامل سایر افراد دارای این اختلال هستند، متصل کنند. **نام اختلال شخصیت خودشیفته یا نارسیستیک، ازیک افسانه یونانی گرفته شده است. طبق افسانه، جوانی به نام نارسیوس تصویر خود را در آب می بیند و عاشق آن می شود. فرد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته هم مانند نارسیوس از خودش تصویری ایده آل و غیر واقعی ساخته است و عاشق آن است. *** گرد آوری و تصحیح: دکتر نسرین دانش (روانپزشک)، الهه قربانپور (کارشناسی ارشد آمار زیستی، مدرس) «درج و انتشار مقالات تنها با ذکر نام و عنوان نویسندگان، بلا مانع و در غیر اینصورت، مشمول سرقت ادبی بوده و مورد پیگرد قانونی خواهد بود». 1. Sederer LI (2009). "Chapter 4: Personality Disorders". Blueprints Psychiatry (Fifth ed.). Philadelphia, Pennsylvania: Wolters Kluwer/Lippincott Williams & Wilkins. p. 29. ISBN 978-0781782531. Archived from the original on 11 January 2017 – via Google Books. 2. Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (Fifth ed.). Arlington, Virginia: American Psychiatric Association. 2013. pp. 646–49. ISBN 978-0-89042-555-8. 3. Lowenstein J, Purvis C, Rose K (13 October 2016). "A systematic review on the relationship between antisocial, borderline and narcissistic personality disorder diagnostic traits and risk of violence to others in a clinical and forensic sample". Borderline Personality Disorder and Emotion Dysregulation. BioMed Central. 3 (14): 14. doi:10.1186/s40479-016-0046-0. PMC 5062934. PMID 27777779. 4. Miller JD, Few LR, Wilson L, Gentile B, Widiger TA, Mackillop J, Keith Campbell W (September 2013). "The Five-Factor Narcissism Inventory (FFNI): a test of the convergent, discriminant, and incremental validity of FFNI scores in clinical and community samples". Psychological Assessment. 25 (3): 748–758. doi:10.1037/a0032536. PMID 23647044. 5. Coleman D, Lawrence R, Parekh A, Galfalvy H, Blasco-Fontecilla H, Brent DA, et al. (February 2017). "Narcissistic Personality Disorder and suicidal behavior in mood disorders". Journal of Psychiatric Research. 85: 24–28. doi:10.1016/j.jpsychires.2016.10.020. PMC 5191918. PMID 27816770.